انسا ن وكرامت انساني چيست ؟
ارسالي اميليا بهزاد ارسالي اميليا بهزاد


زنان همانند مردان انسان هستند. زن و مرد متفاوت هستند، اما هر دو بشرهستند و تفاوت جنسی این دو نباید مانع از بهره وری هیچ یک از دو جنس از حقوق انسانی خویش باشد. اعلامیه جهانی حقوق بشر اساسی ترین حقوق را برای همه انسانها بیان داشته و تبعیض میان زن و مرد را جایز ندانسته است. اما زنان چگونه می توانند از اساسی ترین حقوق بشر برخوردار شوند وقتی که قرنها و هزاره ها تحت خشونت و تبعیض بوده اند و این تبعیض ها و خشونت ها در فرهنگ همه انسان ها در همه جای دنیا نهادینه شده است؟ مبارزه ای جدی و پیگیر برای حذف خشونت، برای حذف تبعیض، برای توانمندسازی زنان، و برای توسعه مشارکت زنان لازم است، و این مبارزه پیش روی همه ماست. برخی از جامعه ها همچون کشورهای غربی دراین مبارزه از ما چند گام جلوترهستند و از همین رو دستاوردهای مبارزات آنان می تواند به میزان فراوان راهگشای مسیر مبارزات زنان باشد. اما باید این واقعیت را در نظر داشت که مسیر مبارزه از تاریخ و فرهنگ بومی و هویت ملی و قومی ما بشدت تاثیر می پذیرد، همچنانچه مقاومت در مقابل این مبارزه نیز ناشی از همین عوامل است.اگر ما براستی باور داریم که حقوق زنان در اساس خود حقوق بشر است، و ما زنان حقوق بشر خود را خواهانیم، پس می پذیریم که بخش عمده ای از مبارزه ما مبارزه حقوق بشری است. این امر بویژه در کشور ما که زنان از اساسی ترین حقوق بشر محروم هستند، حقیقت دارد و تامین حقوق بشر زنان که در اعلامیه جهانی حقوق بشر ذکر شده است، هدف عاجل مبارزات زنان است. فقط به چند ماده از «اعلامیه جهانی حقوق بشر » دقت کنید:ماده‌ی ٣:هر فردی حق زندگی ، آزادی و امنيت شخصی دارد. ماده‌ی ٤:هيچ كس را نبايد در بردگی يا بندگی نگاه داشت. بردگی و دادوستد بردگان به هر شكلی كه باشد، ممنوع است . و بیاد آوریم که دختران در روستاها به نام ازدواج در واقع به عنوان برده جنسی فروخته می شوند . ماده‌ی ٥:هيچ كس نبايد شكنجه شود يا تحت مجازات يا رفتاری ظالمانه ، ضد انسانی يا تحقيرآميز قرار گيرد . خشونت خانگی، یعنی عام ترین و عادی ترین شکل شکنجه و رفتار ظالمانه ضدانسانی و تحقیر آمیز علیه زنان، بشدت رایج است و قانون گامی در حمایت از زنان بر نمی دارد و عامل شکنجه مورد مجازات قرار نمی گیرد !
ماده‌ی ٦: هر كس حق دارد كه شخصيت حقوقی اش در همه جا به رسميت شناخته شود. زن حتی برای ازدواج به اجازه پدر خود نیازمند است، و برای مسافرت به اجازه همسر نیازمند است . ماده‌ی ٧:همه در برابر قانون مساوی هستند و حق دارند بی هيچ تبعيضی از حمايت يكسان قانون برخوردار شوند. همه حق دارند در مقابل هر تبعيضی كه ناقض اعلا ميه‌ی حاضر باشد، و بر ضد هر تحريكی كه برای چنين تبعيضی به عمل آيد، از حمايت يكسان قانون بهره مند گردند. و البته همه ما می دانیم که زن و مرد در مقابل قانون مساوی نیستند... و متاسفانه این نابرابری در همه عرصه های زندگی فردی و اجتماعی بازتاب یافته است.مبارزه ما زنان در مرحله کنونی بطور عمده مبارزه حقوق بشری است ! و این مبارزه نه فقط حوزه قانون، بلکه وسیعا حوزه فرهنگ را نیز در همه جوانب آن در بر می گیرد. به همین ترتیب، حوزه اقتصاد و سیاست و دیگر حوزه های زندگی اجتماعی نیز حوزه هایی هستند که زنان در آنجا حقوق انسانی و زمینه مناسب برای مشارکت خود را خواهان اند. وشیوه مبارزه ما نیزبه همین ترتیب شیوه حقوق بشری است. به بیان دیگر، مبارزات زنان در مجموعه خود قالب مبارزه سیاسی را نمی تواند بپذیرد زیرا که بس اساسی تر از آن است که بتوان بدان رنگ سیاسی زد. البته داشتن عقیده سیاسی حق هر انسانی است، و هر زنی نیز می تواند عقاید سیاسی خود را داشته باشد و برای اهداف سیاسی خود مبارزه کند. افزون بر آن، راه های سیاسی برای کسب حقوق زنان وجود دارد و کسی منکر این شیوه های موثر سیاسی در مبارزه برای کسب حقوق زنان نیست! لیکن موضوع مورد بحث در اینجا شیوه های یاری دهنده ویا شناخت اجزاء تشکیل دهنده مبارزات زنان نیست، بلکه نگرش کلي به مجموعه مبارزات زنان در مرحله کنونی و مسیر اصلی این مبارزات برای جنبش کنونی زنان است که دراینجا مورد نظر قرار می گیرد. با این پیش فرض، بیایید در یک نگاه کلی شیوه های مبارزه زنان را مرور کنیم و ببینیم که تا چه حد این مبارزه برای حقوق بشر زنان است، و تا چه حد این مجموعه رنگ سیاسی می پذیرد. با حفظ نگرش کلی به مساله، از مثال هایی برای روشن شدن بحث به طور مشخص استفاده کنم که این گفتار در حد تجریدی باقی نمانده و ملموس تر شود.تفاوت مبارزه «حقوق بشری» و مبارزه سیاسی؛ در مبارزه برای حقوق بشر، هدف و منظور از مبارزه واقعا تضمین حقوق بشر است و جانب گیری سیا ی در مبارزه از حقوق بشر جایی ندارد. به بیان ساده می توان گفت که آنچه مورد بحث و قضاوت قرار می گیرد، «عملکرد» است، و نه «هویت» فرد یا گروهی که عملکرد را برگزیده است. به این ترتیب، به طور مثال، عملکرد حاکمیت و دولت در زمینه رفع موانع دستیابی زنان به حقوق بشر مورد بحث و بررسی قرار می گیرد، و نه هویت سیاسی حاکمیت و دولت. وابستگی های سیاسی و عقیدتی مسئولین حاکمیت و یا ماهیت سیاسی حزب حاکم خارج از موضوع بحث حقوق بشر است و فقط و فقط «عملکرد» هاست که مورد سنجش و قضاوت قرار می گیرد .مثال برای روشن تر شدن موضوع کمک بگیریم. عفو بین الملل را همه ما به عنوان پرسابقه ترین سازمان مدافع حقوق بشر در جهان می شناسیم که مبارزات آن دستاوردهای غیرقابل انکاری در همه جهان داشته است. عفو بین الملل از حقوق همه انسان هایی که مورد خشونت قرار می گیرند و حقوق بشرآنها نقض می شود، دفاع می کند. این سازمان در ارتباط های خود با مقامات رسمی کشورها و روسای دولت ها، با احترام آنها را مورد خطاب قرار می دهد، و سیاست های آنان را تنها در زمینه حقوق بشر مورد پرسش قرار می دهد. در واقع این سازمان در زمینه نقض حقوق بشر با شدت عمل وارد کارزار می شود و بدون پروا از مقامات رسمی کشورها، آنها را مورد نکوهش قرار داده و از آنان می خواهد که حقوق شهروندان خود را محترم دانسته و این احترام را در عمل رعایت کنند. عفو بین الملل در زمینه دفاع از حقوق بشر رادیکال ترین موضع ممکن را در پیش گرفته و میزان تحمل را برای شکنجه، اعدام و خشونت مطلقا صفر می داند. در این امر برای هیچ کشوری استثنا قائل نمی شود و از امریکا گرفته تا افغانستان و عربستان سعودی و مکسيکو، همه در این زمینه مورد خطاب این سازمان هستند. در عین حال، عفو بین الملل موضع سیاسی نمی گیرد، با هیچ دولتی وارد ائتلاف نمی شود و به هیچ دولتی خصومت نمی ورزد. بلکه با همه دولت ها وارد مذاکرده شده و در زمینه دفاع از حقوق بشر خواسته های خود را با آنان مطرح می نماید.
حال برخورد سیاسی را در نظر بگیریم. یک گروه یا حزب سیاسی برای تقویت موقعیت سیاسی خود از تضعیف سیاسی رقیب فروگذار نمی کند، و در این راستا نه تنها عملکرد که هویت سیاسی، وابستگی ها، عقاید، آرمان ها، تاریخ و گذشته رقبای سیاسی را به زیر سوال کشیده و حتی تلاش دارد که از روابط خصوصی تک تک افراد گروه رقیب نیز برای تضعیف سیاسی آنان استفاده نماید. به بیان دیگر، این تنها «عملکرد» نیست که مورد انتقاد و موضوع بحث است، بلکه هویت سیاسی و ماهیت گروه مورد انتقاد و سوال قرار می گیرد و در این میان هرگونه ترور شخصیت رقبای سیاسی نیز روا داشته می شود.«از آن جا كه شناسايی حيثيت و كرامت ذاتی تمام اعضای خانواده‌ی بشری و حقوق برابر و سلب ناپذير آنان اساس آزادی ، عدالت و صلح در جهان است.» «اعلاميه جهانی حقوق بشر» بدين سان كرامت انسان را اساس آزادی، عدالت و صلح در جهان می‌خواند.همچنين در جای ديگر تاكيد دارد:«از آن جا كه مردمان ملل متحد، ايمان خود را به حقوق اساسی بشر و حيثيت و كرامت و ارزش فرد انسان و برابری حقوق مردان و زنان ، دوباره در منشور ملل متحد اعلام و عزم خود را جزم كرده‌اند كه به پيشرفت اجتماعی ياری رسانند و بهترين اوضاع زندگی را در پرتو آزادی فزاينده به وجود آورند.» اولين ماده اعلاميه جهانی حقوق بشر نيز با تاكيد بر برابری كرامت انسان‌ها بيان می‌گردد: «تمام افراد بشر آزاد زاده می‌شوند و از لحاظ حيثيت و كرامت و حقوق با هم برابرند. همگی دارای عقل و وجدان هستند و بايد با يكديگر با روحيه‌ای برادرانه رفتار كنند.» ماده بيست و دوم حق هر انسان را در دفاع از كرامت خويش توضيح می‌دهد: «هر شخصی به عنوان عضو جامعه حق امنيت اجتماعی دارد و مجاز است به ياری مساعی ملی و همكاری بين المللی ، حقوق اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی ضروری برای حفظ حيثيت و كرامت و رشد آزادانه‌ی شخصيت خودرا، با توجه به تشكيلا ت و منابع هر كشور، به دست آورد.»
و ماده بيست و سوم در بخش سه حق تامين معاش برای حفظ كرامت انسانی را بيان می‌دارد: « هركسی كه كار می‌كند حق دارد مزد منصفانه و رضايت بخشی دريافت دارد كه زندگی او و خانواده اش را موافق حيثيت و كرامت انسانی تامين كند و در صورت لزوم با ديگر وسايل حمايت اجتماعی كامل شود.»اعلاميه جهانی حقوق بشر بر «كرامت انسان» به تكرار تاكيد دارد، همچنان كه در ديگر اسناد سازمان ملل در زمينه تعهد دولت‌ها به حفظ حقوق شهروندان نيز بر آن تاكيد می‌شود. اين تاكيد از چه روست؟ارزش و احترامی كه ما برای هر فرد انسان قائل هستيم، صرف نظر از هويت و ويژگی‌های فردی از جمله سن، نژاد، فرهنگ، عقيده و انديشه و باورها و عملكردهای وی، بر مفهوم كرامت انسانی استوار است. چنانچه اعلاميه جهانی حقوق بشر تاكيد دارد، اين كرامت، ذاتی وجود انسان است و برای همه افراد به يك اندازه معنا و مفهوم دارد. بايد توجه داشت كه همچنانچه كرامت انسان در مورد تك تك ما مصداق دارد، باز به نوبه خود اين معنا برای «انسان» بطور كلی و درمجموع مفهوم می‌يابد. كرامت يك انسان جدا از كرامتی كه جامعه برای شهروندان خود قائل است، نيست. از سوی ديگر، «كرامت انسان» در مجموع فرآمد كرامتی است كه درباره تك تك اشخاص مصداق دارد. به بيان ديگر، شخصيت و هويت تك تك ما برپايه كرامت انسانی به معنايی كه در وجدان اجتماعی شكل گرفته است، مفهوم می‌يابد. و كرامت انان چنانچه در وجدان اجتماعی تعريف می‌شود، فرآمد كرامت فرد فرد اعضای آن اجتماع است. و اين اجتماع امروزه به وسعت جامعه بشری است! اعلاميه جهانی حقوق بشر بر اين معنا تاكيد دارد كه «بنی آدم اعضای يكديگرند/كه در آفرينش ز يك گوهرند» و اين گوهر انسانی ويژگی‌های ذاتی ما را تعريف می‌كند. افزون بر آن، همه ما در حفظ احترام به ذات خويش در كنار هم هستيم و توهين به ذات يكی از ما، توهين به كرامت همه ماست و از اين روست كه كرامت انسانی همه ما با توهين به كرامت يك انسان آسيب می‌بيند! و فقط هنگامی می‌توان گفت حفظ شده و مورد احترام است كه در مورد فرد فرد انسان‌ها از كوچك و بزرگ و زن و مرد گرفته تا سياه و سفيد و مذهبی و غيرمذهبی و هم جنس گرا و پولدار و فقير و سالم و معلول و ... حفظ شود . كرامت يك انسان، هر انسانی، ذاتی اوست و به عوامل خارجی در زندگی فردی و اجتماعی او بستگی ندارد و صرف نظر از علائق شخصی و موقعيت‌های فردی و اجتماعی، صرف نظر از شكست و يا پيروزی، تعريف می‌شود. آيا می‌توان كرامت انسان‌های ديگر را با باورها، و يا عملكرد آنها مورد سنجش قرار داد؟ آيا می‌توان كرامت انسان را با ميزان آرمانگرايی، پيروزی در مبارزه، و يا خدمت به مردم سنجيد؟ آرمانگرايی، مبارزه و خدمت به همنوعان هر چقدر هم كه والا و تاثيرگذا ر باشد، نمی‌تواند عيار سنجش كرامت افراد قرار داده شود، گر چه می‌تواند به تعريف «كرامت انسان» كمك كند. پيروزی در جنگ، يا شكست در جنگ، عملكرد درست يا عملكرد خطا، انديشه والا يا انديشه غلط، چه فرقی می‌كند؟ همه انسان‌ها بطور ذاتی دارای كرامت هستند و كسی نمی‌تواند اين كرامت را از كسی بگيرد و يا به كسی بيشتر از ديگران بدهد. همه ما در اين كرامت با هم برابر هستيم!
هنگامی كه كود كی لت می‌خورد، هنگامی كه جسم زنی، بد ون توجه به خواست او، مورد تجاوز قرار می‌گيرد، هنگامی كه مردی اعدام می‌شود، حيثيت و كرامت انسانی آن كودك، آن زن و آن مرد تحقير می‌شود، و اين تحقير توسط همه ما كه اعضاء اين جامعه هستيم در سكوت تاييد می‌شود. به همراه آن، حيثيت و كرامت همه ما در اين جامعه لطمه می‌بيند. ارزش انسان است كه با اين خشونت‌ها به تعريفی حقارت آميز گرفتار می‌گردد، و اين همان جايگاهی است كه هويت فردی ما بر بستر آن جای می‌گيرد و بر بنای آن ساخته می‌شود. كرامت انسانی يعنی ارزش و احترامی كه ما برای هر موجود انسان، صرف نظر از ويژگی‌های فردی او قائل هستيم، و در حقيقت اعلاميه جهانی حقوق بشر به ما يادآوری می‌كند كه قائل باشيم. كرامت انسان «ذاتی» است و مستقل از جايگاه اجتماعی، ميزان تحصيلات، و آراستگی ظاهری است، و آن چيزی است كه ارزش و جايگاه «انسان» بودن را تعريف می‌كند، ما را به هم پيوند می‌دهد، و زمينه‌ای برای تعريف هويت فردی ما و جايگاه شخصيت ما فراهم می‌آورد. هويت شخصی فرد فرد ما در زمينه كرامت انسانی برجسته می‌شود و مفهوم می‌يابد. دقيقا به همين دليل است كه هويت و حيثيت و كرامت انسانی هيچ يك از ما جدا از حيثيت و كرامت ديگری تعريف نمی‌شود! بايد به خاطر ارزش به نفس خويش، كرامت ذاتی انسان را پاس بداريم. بايد از خود بپرسيم: تا هنگامی كه ما كرامت انسان‌های ديگر را انكار می‌كنيم، تا هنگامی كه انسان‌هايی را با اعدام و جنگ و خشونت نابود می‌كنيم و به قتل می‌رسانيم، چگونه می‌توانيم ادعا كنيم كه كرامت انسانی خود را ارج می‌گذاريم؟ من، و شما، و مردی كه در زندان ابوغريب به قتل می‌رسد، و زنی كه برنده جايزه ادبيات نوبل می‌شود، و زنی كه تن فروشی می‌كند، و دانشمندی كه به فضا می‌رود، و كودكی كه لت و کوب می‌شود، و زنی كه از بيماری ايدز جان می‌سپارد، و زندانی كه با افتخار به آرمان خويش شكنجه‌ها را تحمل می‌كند و زير شکنجه جان می‌سپارد، و زندانی كه با ترس توبه نامه می‌نويسد، و مردی كه ثروتمندترين فرد جهان است، و مردی كه معتاد است و به خاطر تهيه مواد مخدر دست به سرقت و قتل می‌زند، و كودكی كه حاصل يك رابطه نامشروع است و تذکره ندارد، وپيرزنی كه گدايی می‌كند، و هر فرد ديگری در اين جهان، همه و همه به يك اندازه دارای كرامت هستيم، و اين اندازه بسادگی با «كرامت انسان» تعريف می‌شود. همه ما در آفرينش ز يك گوهريم و در كرامت انسانی با هم برابريم! و اينجاست كه وظيفه ما در دفاع از كرامت انسانی خويش بازتعريف می‌شود كه به كرامت همه انسان‌ها ارج بگذاريم، و زندگی با كرامت را برای همه ممكن سازيم.
January 21st, 2005


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات